توانایی ابراز موثر یکی از مهارتهای رفتاری کلیدی مدیران در سازمان است، چرا که مدیران قرار است برای پیشبرد اهداف خود و سازمان همواره با ذینفعان سازمانی بخصوص منابع انسانی، در ارتباط باشند و شروع هر گفتگو و تعاملی، بر پایه ابراز درست آن چیزی است که قرار است مطرح شود. به خصوص که ما همواره افکار و احساسات مختلفی را بواسطه تجربه های زیسته یا اتفاقات مختلف زندگی تجربه میکنیم و بسیاری از این افکار و احساسات، همزمان با طرح مساله اصلی در گفتگوهای ما، همراه ما هستند و بر نحوه گفتگوی ما مداخله کرده و اثر مثبت یا منفی میگذارند. هرچقدر بیشتر به شراط و حال و احوال خود آگاه باشیم و هرچه شفاف تر خواسته های خود را بدانیم و هرچه مسلط تر به بیان بجا و درست شرایط، احساسات و افکار خود باشیم، کمک بیشتری میکنیم که در درجه اول حال و احوال نسبی خودمان بهتر شود و در درجه دوم، گفتگوی ما با دیگران موثرتر انجام شود.
به عبارتی دیگر همانطور که یک مدیرعامل با افزایش مهارت گوش شنوا میتواند قدم بزرگی در جهت گفتگوی موثر با مدیران خود بردارد، در ادامه با تمرکز بر مهارت ابراز آنچه در ذهن دارد روند تعامل خود با آنها را توسعه خواهد داد.
خودابرازی؛ پلی میان خودآگاهی و ارتباط مؤثر در مدیریت سازمان
نکته مهم آن که خودابرازی در تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی ما نقش پررنگی دارد. این مهارت برای تمام مدیران سازمان اهمیت ویژه ای دارد اما این مهارت در تعامل با پرسنل، بخصوص برای مدیرعامل و مدیر منابع انسانی اثربخشی متفاوتی دارد. به ویژه که مدیر منابع انسانی گوش شنوای سازمان و شریک استراتژیک مدیرعامل در سازمان است.
توانایی ابراز کردن یکی از مهارت های زندگی است و در مسیر رشد و توسعه فردی، مانند بسیاری از مهارتهایی که از دل خودآگاهی بیرون میآیند و منجر به دیگر آگاهی و درک دیگران میشوند، ابراز موثر هم در قدم اول باید توسط خودمان به کار گرفته شود؛ به بیانی تنها زمانی میتوانیم در تعامل با دیگری از ادبیات درستی برای ابراز استفاده کنیم که قبل از آن توانسته باشیم آنچه در درون خودمان میگذرد را ابراز کنیم.
در مسیر توسعه فردی مدیران، شرط لازم برای دگر آگاهی، خودآگاهی است و طبیعتا این مسیر را نمیتوان به تنهایی طی کرد. بعد از اینکه یک مدیر توانست با کمک یک کوچ و منتور خبره، این جنس از شناخت را با توجه به شرایط و واقعیتهای زندگی خود به دست آورد، در قدم بعدی پذیرش بیشتری درک شفافتری از افکار، احساسات و نیازهای کارکنان خواهد داشت که به گفتگوی موثر و دیگرآگاهی منجر میشود.
در نتیجه یک مدیر برای یادگیری سطح عمیقی از خودآگاهی به عنوان یک مهارت پایه و همچنین دیگرآگاهی به عنوان یکی از ابزارهای گفتگوی موثر نیاز دارد تا اول آن چه را در وجود خودش گذشته و میگذرد را شناسایی کرده و سپس در جهت بررسی آنها قدم بردارد.
جهت مشاوره و جلسه آنلان یا حضوری با ما در ارتباط باشید
هنر ابراز آگاهانه؛ از مدیریت احساسات تا انتخاب زمان سکوت
موضوع قابل توجه اینکه ما معمولا روش و مدل خودابرازی یکسانی در موقعیت های مختلف نداریم و ابراز ما در زندگی شخصی و زندگی کاری و اجتماعی متفاوت است. چیزی که اهمیت دارد رسیدن به درک درست از مهارت ابراز کردن است. ابراز کردن با خودافشاگری فرق دارد و از توانایی شناخت افکار و احساسات خودمان شروع میشود اما اصلا محدود به آن نیست.
نکته کلیدی این مهارت، مدیریت همزمان احساسات و استفاده از ذهن برای کاربرد مناسب کلمات در هر موقعیت ابرازاست. ابراز محدود به صحبت کلامی نیست و تفسیر آنچه درونمان میگذرد با کلام، زبان بدن و حالات چهره به این مهارت رنگ و معنای بیشتری میدهد. مجموع این توانایی ها در گرو افزایش هوش هیجانی و مدیریت هیجانات و احساسات ماست و موضوعی نیست که به تنهایی به مهارت اثربخش منجر شود. درچنین شرایطی نقش منتور توسعه فردی پر رنگ تر از همیشه است. گاهی حتی بیان نکردن یک مساله، اگر ازروی خودآگاهی و انتخاب فردی باشد، بهترین ابراز ما در آن موقعیت است.